×

Nous utilisons des cookies pour rendre LingQ meilleur. En visitant le site vous acceptez nos Politique des cookies.


image

Iranian Cinema, Taste of cherry

Taste of cherry

طعم گیلاس، فیلمی ایرانی در سبک مینیمالیستی به کارگردانی و نویسندگی عباس کیارستمی، تولید سال هزار و نهصد و نود و هفت است.

این فیلم دربارهٔ مردی است که در حومهٔ شهر تهران، با ماشینش دنبال کسی می‌گردد که تقاضای پردردسر او را در ازای دریافت دویست هزار تومان پول انجام دهد. کیارستمی برای طعم گیلاس جایزهٔ نخل طلای جشنواره فیلم کن در سال هزار و نهصد و نود و هفت را به دست آورد. این دست‌آورد یکی از مهم‌ترین جوایز تاریخ سینما و هنر ایران است.

شخصیت اصلی فیلم، آقای بدیعی (با بازی همایون ارشادی) مردی میانسال است که قصد خودکشی دارد. و قبرش را در کنار درختی کنده ‌است. او می‌خواهد قرص‌های خوابش را یکجا بخورد، و شب در این قبر بخوابد. آقای بدیعی دنبال کسی است که پس از مرگش، صبح فردا روی جسد او خاک بریزد. در مسیری که برای یافتن چنین کسی پیش می‌گیرد، با افراد مختلفی مانند یک سرباز، طلبهٔ افغان و مردی که کارگر موزهٔ تاریخ طبیعی است روبه‌رو می‌شود. و از آن‌ها می‌خواهد فردا صبح سراغ او بیایند و «بیست بیل خاک» روی او بریزند، و پاکتی را با دویست هزار تومان پول که در داشبورد ماشین است به عنوان دستمزد بردارند.

سرباز پیشنهاد او را رد و به سمت پادگانش فرار می‌کند. طلبهٔ افغان شروع به موعظهٔ آقای بدیعی می‌کند، و خودکشی را برخلاف تعالیم اسلام و دستورهای قرآن می‌داند. اما کارگر موزه که بعداً معلوم می‌شود پرندگانی مثل بلدرچین و کبک را برای تاکسیدرمی در موزه شکار می‌کرده، با تعریف ماجرایی از روز خودکشی خودش و اینکه چطور «طعم یک توت مانع خودکشی او شده» پیشنهاد او را قبول می‌کند. بدیعی از او می‌خواهد صبح روز بعد که آمد سراغش، سنگی هم به او بزند که مطمئن شود خوابش نبرده و واقعاً مرده است. کارگر موزه قسم می‌خورد که این کار را می‌کند.

در پایان فیلم، هنگامی که منتظر دیدن سرنوشت «بدیعی» هستیم، فیلمبرداری تغییر می‌کند. و تصاویری از پشت صحنه، کارگردان و گروه فیلمبرداری و همایون ارشادی می‌بینیم که از قبر بیرون آمده ‌است.

طعم گیلاس، آخرین اثر کیارستمی بود که در ایران نمایش داده شد. این فیلم به علت برنده شدن نخل طلا از استقبال شدیدی برخوردار شد. اما آن زمان در ایران تماشاچیانی که پس از دیدن فیلم از سالن سینما خارج می‌شدند، هیچ نفهمیده بودند و نمی‌دانستند آن همه تحسین برای چه بوده. خود کیارستمی در این باره می گوید: «شاید بسیاری از بیننده‌ها هنگام خروج از سالنِ سینما راضی نباشند، اما نمی‌توانند فیلم را فراموش کنند. می‌دانم که وقت شام درباره‌اش گفتگو خواهند کرد. دلم می‌خواهد بیننده‌ها بعد از دیدن فیلم‌هایم کمی بی‌قرار شوند، و سعی کنند چیزی در آن‌ها بیابند.»

به گفتۀ کیارستمی، حضور زنان و بچه‌ها در فیلم طعم گیلاس نماد امید است، و این نمای نزدیک یک زن است که اولین نشانه‌های تردید در مردی که می خواهد خودکشی کند را بر می‌انگیزد.

کیارستمی درباره محتوای اصلی فیلم «طعم گیلاس» گفته بود: این فیلم به ما یادآور می‌شود که ما مسؤلیت زنده ماندن‌مان را پذیرفته‌ایم. ما بدون آنکه بخواهیم وارد این جهان شده ایم. فیلم «طعم گیلاس» با این تلقی که به نوعی پیشنهاد برای خودکشی است، در ابتدا در ایران ممنوع شد اما در واقع این فیلم دعوتی است برای زندگی.

Taste of cherry Geschmack nach Kirsche Taste of cherry Goût de cerise Gusto di ciliegia Smak wiśni

طعم گیلاس، فیلمی ایرانی در سبک مینیمالیستی به کارگردانی و نویسندگی عباس کیارستمی، تولید سال هزار و نهصد و نود و هفت است. The Taste of Cherry is an Iranian film in the minimalist style, directed and written by Abbas Kiarostami, produced in the year one thousand nine hundred and ninety-seven.

این فیلم دربارهٔ مردی است که در حومهٔ شهر تهران، با ماشینش دنبال کسی می‌گردد که تقاضای پردردسر او را در ازای دریافت دویست هزار تومان پول انجام دهد. This film is about a man who, in the suburbs of Tehran, is looking for someone with his car who will fulfill his painful request in exchange for receiving two hundred thousand tomans of money. کیارستمی برای طعم گیلاس جایزهٔ نخل طلای جشنواره فیلم کن در سال هزار و نهصد و نود و هفت را به دست آورد. این دست‌آورد یکی از مهم‌ترین جوایز تاریخ سینما و هنر ایران است. This achievement is one of the most important awards in the history of Iranian cinema and art.

شخصیت اصلی فیلم، آقای بدیعی (با بازی همایون ارشادی) مردی میانسال است که قصد خودکشی دارد. The main character of the film, Mr. Badiei (played by Homayoun Ershadi) is a middle-aged man who intends to commit suicide. و قبرش را در کنار درختی کنده ‌است. And dug his grave next to a tree. او می‌خواهد قرص‌های خوابش را یکجا بخورد، و شب در این قبر بخوابد. He wants to take his sleeping pills together, and sleep in this grave at night. آقای بدیعی دنبال کسی است که پس از مرگش، صبح فردا روی جسد او خاک بریزد. Mr. Badiee is looking for someone who will bury his body tomorrow morning after his death. در مسیری که برای یافتن چنین کسی پیش می‌گیرد، با افراد مختلفی مانند یک سرباز، طلبهٔ افغان و مردی که کارگر موزهٔ تاریخ طبیعی است روبه‌رو می‌شود. On the way to find such a person, he encounters various people, such as a soldier, an Afghan student, and a man who works at the Natural History Museum. و از آن‌ها می‌خواهد فردا صبح سراغ او بیایند و «بیست بیل خاک» روی او بریزند، و پاکتی را با دویست هزار تومان پول که در داشبورد ماشین است به عنوان دستمزد بردارند. And he asks them to come to him tomorrow morning and pour "twenty shovels of dirt" on him, and take an envelope with two hundred thousand tomans of money in the car dashboard as a salary.

سرباز پیشنهاد او را رد و به سمت پادگانش فرار می‌کند. The soldier rejects his offer and runs to his barracks. طلبهٔ افغان شروع به موعظهٔ آقای بدیعی می‌کند، و خودکشی را برخلاف تعالیم اسلام و دستورهای قرآن می‌داند. The Afghan student begins to preach to Mr. Badie, who considers suicide to be against the teachings of Islam and the commands of the Qur'an. اما کارگر موزه که بعداً معلوم می‌شود پرندگانی مثل بلدرچین و کبک را برای تاکسیدرمی در موزه شکار می‌کرده، با تعریف ماجرایی از روز خودکشی خودش و اینکه چطور «طعم یک توت مانع خودکشی او شده» پیشنهاد او را قبول می‌کند. But the museum worker, who later turns out to have hunted birds such as quail and partridges for taxidermy at the museum, accepts his offer by telling the story of his suicide day and how "the taste of a berry prevented him from committing suicide." بدیعی از او می‌خواهد صبح روز بعد که آمد سراغش، سنگی هم به او بزند که مطمئن شود خوابش نبرده و واقعاً مرده است. Badiee asks him to throw a stone at him the next morning when he comes to him to make sure he is not asleep and is really dead. کارگر موزه قسم می‌خورد که این کار را می‌کند. The museum worker swears to do so.

در پایان فیلم، هنگامی که منتظر دیدن سرنوشت «بدیعی» هستیم، فیلمبرداری تغییر می‌کند. At the end of the film, the filming changes as we wait to see the fate of the "novelty". و تصاویری از پشت صحنه، کارگردان و گروه فیلمبرداری و همایون ارشادی می‌بینیم که از قبر بیرون آمده ‌است. And we see behind-the-scenes footage of the director and film crew and Homayoun Ershadi coming out of the grave.

طعم گیلاس، آخرین اثر کیارستمی بود که در ایران نمایش داده شد. The Taste of Cherry was Kiarostami's last work to be displayed in Iran. این فیلم به علت برنده شدن نخل طلا از استقبال شدیدی برخوردار شد. The film was highly acclaimed for winning the Palme d'Or. اما آن زمان در ایران تماشاچیانی که پس از دیدن فیلم از سالن سینما خارج می‌شدند، هیچ نفهمیده بودند و نمی‌دانستند آن همه تحسین برای چه بوده. But in Iran at that time, the spectators who left the cinema after watching the film did not understand anything and did not know what all the admiration was for. خود کیارستمی در این باره می گوید: «شاید بسیاری از بیننده‌ها هنگام خروج از سالنِ سینما راضی نباشند، اما نمی‌توانند فیلم را فراموش کنند. Kiarostami himself says: "Many viewers may not be satisfied when they leave the cinema, but they can not forget the film. می‌دانم که وقت شام درباره‌اش گفتگو خواهند کرد. I know they will talk about it at dinner time. دلم می‌خواهد بیننده‌ها بعد از دیدن فیلم‌هایم کمی بی‌قرار شوند، و سعی کنند چیزی در آن‌ها بیابند.» "I want viewers to be a little restless after watching my films, and try to find something in them."

به گفتۀ کیارستمی، حضور زنان و بچه‌ها در فیلم طعم گیلاس نماد امید است، و این نمای نزدیک یک زن است که اولین نشانه‌های تردید در مردی که می خواهد خودکشی کند را بر می‌انگیزد. According to Kiarostami, the presence of women and children in the film Cherry Taste is a symbol of hope, and it is a close-up of a woman that raises the first signs of suspicion in a man who wants to commit suicide.

کیارستمی درباره محتوای اصلی فیلم «طعم گیلاس» گفته بود: این فیلم به ما یادآور می‌شود که ما مسؤلیت زنده ماندن‌مان را پذیرفته‌ایم. Kiarostami had said about the main content of "The Taste of Cherry": "This film reminds us that we have accepted the responsibility of surviving." ما بدون آنکه بخواهیم وارد این جهان شده ایم. We have entered this world without wanting to. فیلم «طعم گیلاس» با این تلقی که به نوعی پیشنهاد برای خودکشی است، در ابتدا در ایران ممنوع شد اما در واقع این فیلم دعوتی است برای زندگی. The film "The Taste of Cherry" was initially banned in Iran as a kind of suicide proposal, but in fact it is an invitation to life.