×

Ми використовуємо файли cookie, щоб зробити LingQ кращим. Відвідавши сайт, Ви погоджуєтесь з нашими правилами обробки файлів «cookie».


image

Iranian Cinema, Where is the friend's home

Where is the friend's home

«خانهٔ دوست کجاست؟» فیلمی ایرانی به کارگردانی و نویسندگی عباس کیارستمی و ساختۀ سال هزار و نهصد و هشتاد و هفت است.

«خانه دوست کجاست» از نظر بنیاد فیلم بریتانیا در فهرست پنجاه فیلمی که باید قبل از چهارده سالگی دید قرار دارد. «خانه دوست کجاست» پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو را در سال هزار و نهصد و هشتاد و نه به دست آورد. نام فیلم برگرفته از شعری از سهراب سپهری، شاعر ایرانی، است.

داستان فیلم از این قرار است که یک بچه‌مدرسه‌ای متوجه می‌شود دفتر مشق دوستش را به اشتباه برداشته ‌است. بنابراین از خانه بیرون می‌رود تا او را پیدا کند، و دفتر را به او پس بدهد. اما راهی دشوار و دراز در پیش دارد، و زمان او اندک است. پسر بچه که در روستای کناری دوستش زندگی می‌کند، به بهانۀ خرید نان از خانه خارج می‌شود. و تا غروب آن روز به دنبال خانۀ دوستش در روستای بغلی می‌گردد. اما نمی‌تواند خانۀ دوستش را پیدا کند، و غمگین به خانۀ خودشان برمی گردد. او تصمیم می‌گیرد مشق های دوستش را برایش بنویسد،‌ و صبح فردا دفتر را به دوستش بدهد تا دوستش از مدرسه اخراج نشود.

در فیلم‌های عباس کیارستمی معمولاً طبیعت به عنوان موضوع اصلی قرار می‌گیرد. در فیلم «خانه دوست کجاست» تک درخت روی تپه نماد دوستی و یادآور درخت کیهانی و آفرینش است، و به جایگاه طبیعت و نظام آن تاکید می‌کند.

درخت کیهانی که در مرکز عالم قرار دارد، نمادی از فردیت یک انسان است.

کیارستمی برای نشان دادن برقراری ارتباط بیشتر و پیوند عاطفی میان انسان و درخت، کودکی روستایی را برگزیده است. از دید نمادین، آن بچه نمایندۀ اجداد بشر در گذشته‌هایی دور است که در طبیعت زندگی می کرده اند، و از مصنوعات ذهنی که انسان امروزی را در برگرفته به دور بوده‌اند.

در این فیلم جستجوی پسربچه برای یافتن دوست، در حقیقت به معنای جستجوی فطرت انسان است.

ورنر هرتسوگ، کارگردان سرشناس سینمای جهان، فیلم «خانه دوست کجاست» ساخته «عباس کیارستمی» را یکی از پنج فیلم محبوب خود دانسته است.

خود کیارستمی درباره این فیلم گفته است:

«لازم نیست آدم در هر فیلمی با آگاهی برود سراغ چیزی که می‌خواهد بگوید. کمی غریزی که رفتار کنی، خودت را که رها کنی، آدمی را می‌بینی که در وجود تو هست، از قدیم هم بوده. شصت سال است که راهنمایت بوده. پا به پایت آمده؛ حتی اگر از ده سالگی پرسه‌ زدن را شروع کرده باشی. بنابراین تو را به جای بدی هم نخواهد برد.

«اما این‌چیزها الزاماً آگاهانه نیست. حالا من که بچه‌ای را غریبانه نزدیک روستای خودشان گم‌شده فرض کرده‌ام، حالا وظیفه دارم که بیاورمش در محلۀ دیگری مثل لوچینیانو؛ محلۀ دیگری که کشف در آن باشد. خیلی از شاعران می‌گویند که رسیدن بی‌معناست؛ مسیر را دریابید. این مسیر است که ما را سرگرم می‌کند.

«من هم خوشحال می‌شوم که می‌توانم کمی در قصه تعریف ‌کردن تخفیف بدهم، و خیلی از بازیگران و تماشاگرانم را ناراضی کنم که می‌گویند من کارگردان قصه‌پردازی نیستم. من از این پرسه ‌زدن‌ها می‌توانم به نتیجه‌ای برسم، و آن نتیجه هم می‌شود فیلمِ خانۀ دوست کجاست، می‌شود بهانه‌ای برای این پرسه ‌زدن‌های اودیسه‌ وار.

«بنابراین این‌چیزهاست که تشویقم می‌کند و این‌چیزهاست که وادارم می‌کند از یک قصۀ جمع‌و‌جور فیلمی بسازم که برای بعضی‌ها کش‌دار و طولانی و خواب‌آور است، و زود به نتیجه نمی‌رسد. من فکر می‌کنم که درواقع این طی کردن مسیر است که اول به زندگی معنا می‌دهد و بعد به فیلم. و همین طی کردن مسیر، همین مسیر است که اجازه می‌دهد فیلم داستانی بسازم.»

Where is the friend's home أين منزل الصديق؟ Wo ist das Zuhause des Freundes? Where is the friend's home? ¿Dónde está la casa del amigo? Où est la maison de l'ami ? Var är kompisens hem?

«خانهٔ دوست کجاست؟» فیلمی ایرانی به کارگردانی و نویسندگی عباس کیارستمی و ساختۀ سال هزار و نهصد و هشتاد و هفت است. "أين منزل الصديق؟" هو فيلم إيراني من إخراج وكتابة عباس كيارستمي وتم إنتاجه في عام 1987. "Where is the friend's house?" It is an Iranian film directed and written by Abbas Kiarostami and made in 1987.

«خانه دوست کجاست» از نظر بنیاد فیلم بریتانیا در فهرست پنجاه فیلمی که باید قبل از چهارده سالگی دید قرار دارد. "أين منزل الصديق؟" يُعتبر وفقًا لمؤسسة السينما البريطانية واحدًا من الخمسين فيلمًا يجب أن يتم مشاهدتهم قبل سن الرشد. Where's a Friend's House is on the British Film Foundation's list of 50 must-see films before the age of fourteen. "Where's Your Friend's House" finns på British Film Foundations lista över femtio filmer att se före fjorton års ålder. «خانه دوست کجاست» پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو را در سال هزار و نهصد و هشتاد و نه به دست آورد. "أين منزل الصديق؟" حصل على جائزة الفهد البرونزي في مهرجان لوكارنو السينمائي عام 1989. "Where is the Friend's Home" won the Bronze Leopard at the Locarno Film Festival in 1998. نام فیلم برگرفته از شعری از سهراب سپهری، شاعر ایرانی، است. اسم الفيلم مأخوذ من قصيدة للشاعر الإيراني سهراب سهرابي. The name of the film is taken from a poem by Sohrab Sepehri, an Iranian poet.

داستان فیلم از این قرار است که یک بچه‌مدرسه‌ای متوجه می‌شود دفتر مشق دوستش را به اشتباه برداشته ‌است. قصة الفيلم تدور حول طفل يدرك أنه أخطأ في أخذ دفتر واجبات صديقه. The story of the film is that a school child realizes that he has mistakenly taken his friend's homework. Filmens historia handlar om en skolpojke som inser att han har tagit sin väns läxor av misstag. بنابراین از خانه بیرون می‌رود تا او را پیدا کند، و دفتر را به او پس بدهد. لذا، يغادر المنزل ليجد صديقه ويعيد له الدفتر. So he goes out of the house to find him, and returns the office to him. اما راهی دشوار و دراز در پیش دارد، و زمان او اندک است. لكنه يواجه طريقًا طويلاً وصعبًا، ووقته قليل. But he has a long and difficult way to go, and his time is short. Men han har en lång och svår väg framför sig, och hans tid är kort. پسر بچه که در روستای کناری دوستش زندگی می‌کند، به بهانۀ خرید نان از خانه خارج می‌شود. الطفل يذهب إلى قرية صديقه تحت ذريعة شراء الخبز من المنزل. The boy, who lives in the village next to his friend, leaves the house under the pretext of buying bread. و تا غروب آن روز به دنبال خانۀ دوستش در روستای بغلی می‌گردد. ويبحث عن منزل صديقه في قرية مجاورة حتى غروب الشمس في ذلك اليوم. And until the evening of that day, he looks for his friend's house in the neighboring village. اما نمی‌تواند خانۀ دوستش را پیدا کند، و غمگین به خانۀ خودشان برمی گردد. لكنه لا يستطيع أن يجد منزل صديقه، ويعود حزينًا إلى منزله. But he cannot find his friend's house, and he returns to their house sadly. او تصمیم می‌گیرد مشق های دوستش را برایش بنویسد،‌ و صبح فردا دفتر را به دوستش بدهد تا دوستش از مدرسه اخراج نشود. يقرر كتابة واجبات صديقه بدلاً منه، وتسليمها له في الصباح التالي حتى لا يُطرد من المدرسة. He decides to write his friend's homework for him, ‌ and give the notebook to his friend tomorrow morning so that his friend is not expelled from school.

در فیلم‌های عباس کیارستمی معمولاً طبیعت به عنوان موضوع اصلی قرار می‌گیرد. في أفلام عباس كيارستمي، تُعتبر الطبيعة عادةً الموضوع الرئيسي. In Abbas Kiarostami's films, nature is usually the main subject. در فیلم «خانه دوست کجاست» تک درخت روی تپه نماد دوستی و یادآور درخت کیهانی و آفرینش است، و به جایگاه طبیعت و نظام آن تاکید می‌کند. في فيلم "أين منزل الصديق؟"، يرمز الشجرة المنفردة على التل إلى الصداقة وتذكير بشجرة الكون والخلق، وتسلط الضوء بدلاً من ذلك على دور الطبيعة ونظامها. In the film "Where is a Friend's House", a single tree on a hill symbolizes friendship and reminds us of the cosmic tree and creation, and emphasizes the place of nature and its system.

درخت کیهانی که در مرکز عالم قرار دارد، نمادی از فردیت یک انسان است. الشجرة الكونية التي تقع في وسط الكون ، رمز لفردية الإنسان. The cosmic tree at the center of the universe is a symbol of a human individual.

کیارستمی برای نشان دادن برقراری ارتباط بیشتر و پیوند عاطفی میان انسان و درخت، کودکی روستایی را برگزیده است. كيارستمي اختار طفلاً ريفيًا لتوضيح إقامة تواصل أعمق وارتباط عاطفي بين الإنسان والشجرة. Kiarostami has chosen a rural child to show more communication and emotional connection between man and the tree. از دید نمادین، آن بچه نمایندۀ اجداد بشر در گذشته‌هایی دور است که در طبیعت زندگی می کرده اند، و از مصنوعات ذهنی که انسان امروزی را در برگرفته به دور بوده‌اند. من وجهة نظر رمزية ، يُمثل الطفل الأجداد البشر في الماضي البعيد الذي كانوا يعيشون في الطبيعة ، والمنجزات الذهنية التي أصابت الإنسان اليوم عنها بعيدة. Symbolically, that child represents human ancestors in the distant past who lived in nature, and was far removed from the mental artifacts that pervade modern man.

در این فیلم جستجوی پسربچه برای یافتن دوست، در حقیقت به معنای جستجوی فطرت انسان است. في هذا الفيلم ، بحث الطفل عن الصديق في الواقع يعني البحث عن فطرة الإنسان. In this film, the search for a boy to find a friend, in fact, means the search for human nature.

ورنر هرتسوگ، کارگردان سرشناس سینمای جهان، فیلم «خانه دوست کجاست» ساخته «عباس کیارستمی» را یکی از پنج فیلم محبوب خود دانسته است. وارنر هرتسوغ، المخرج الشهير في صناعة السينما العالمية ، اعتبر فيلم "أين منزل الصديق؟" لعباس كيارستمي واحدًا من أفلامه المفضلة الخمسة. World-renowned director Werner Herzog has named Abbas Kiarostami's "Where is a Friend's House" as one of his five favorite films.

خود کیارستمی درباره این فیلم گفته است: ذاته كيارستمي قال عن الفيلم: Kiarostami himself said about this film:

«لازم نیست آدم در هر فیلمی با آگاهی برود سراغ چیزی که می‌خواهد بگوید. "لازم نیست الشخص يتوجه إلى شيء يريد قوله في كل فيلم بوعي". "It is not necessary to consciously go to what he wants to say in every film. کمی غریزی که رفتار کنی، خودت را که رها کنی، آدمی را می‌بینی که در وجود تو هست، از قدیم هم بوده. "إنها قليلة العقلانية التي تتصرف بها، عندما تترك نفسك وترى شخصًا في داخلك، لقد كان فيها منذ القدم". A little instinct to behave, to let go of yourself, to see the person who is in you, has been around for a long time. شصت سال است که راهنمایت بوده. "لقد كان دليلك لمدة ستين عاماً". He has been your guide for sixty years. پا به پایت آمده؛ حتی اگر از ده سالگی پرسه‌ زدن را شروع کرده باشی. "قد خطوت إلى جانبك؛ حتى إذا بدأت في رمي الشباك منذ سن العاشرة". Feet to feet; Even if you started wandering at the age of ten. بنابراین تو را به جای بدی هم نخواهد برد. "لذا لن يجرك إلى مكان سيء". So it will not take you to a bad place.

«اما این‌چیزها الزاماً آگاهانه نیست. "ولكن هذه الأشياء ليست بالضرورة متعمدة". "But these things are not necessarily conscious. حالا من که بچه‌ای را غریبانه نزدیک روستای خودشان گم‌شده فرض کرده‌ام، حالا وظیفه دارم که بیاورمش در محلۀ دیگری مثل لوچینیانو؛ محلۀ دیگری که کشف در آن باشد. "الآن أنا افترضت أنه قد ضاع طفل في بلدة غريبة قريبة من قريته، الآن علي أن أحمله وأوصله إلى حي آخر مثل لوتشينيانو؛ حي آخر به اكتشاف". Now that I have assumed a child is strangely lost near their own village, I now have a duty to bring them to another neighborhood like Luciniano; Another neighborhood to discover. خیلی از شاعران می‌گویند که رسیدن بی‌معناست؛ مسیر را دریابید. "يقول العديد من الشعراء أن الوصول ليس له معنى؛ اكتشف المسار". Many poets say that arrival is meaningless; Find the way. این مسیر است که ما را سرگرم می‌کند. "هذا هو المسار الذي يسلينا". This is the path that entertains us.

«من هم خوشحال می‌شوم که می‌توانم کمی در قصه تعریف ‌کردن تخفیف بدهم، و خیلی از بازیگران و تماشاگرانم را ناراضی کنم که می‌گویند من کارگردان قصه‌پردازی نیستم. "أنا أيضًا سعيد بتقديم بعض التخفيض في ترويج القصة، وإحباط العديد من الممثلين والمشاهدين الذين يقولون إنني لست مخرجًا للقصة". "I'm also happy that I can give a little discount to the storytelling, and upset a lot of my actors and viewers who say I'm not a storytelling director. من از این پرسه ‌زدن‌ها می‌توانم به نتیجه‌ای برسم، و آن نتیجه هم می‌شود فیلمِ خانۀ دوست کجاست، می‌شود بهانه‌ای برای این پرسه ‌زدن‌های اودیسه‌ وار. "يمكنني أن أصل إلى نتيجة من هذه الشبكات، وهذه النتيجة يمكن أن تكون الفيلم أين بيت الصديق، يمكن أن تكون ذريعة لهذه الشبكات المتشعبة على طريقة أوديسيا". I can come to a conclusion from these wanderings, and that result also becomes where the film's friend's house is, it becomes an excuse for these odyssey-like wanderings. З цих блукань я можу зробити висновок, і цей висновок – фільм «Де дім друга», він стає приводом для цих одіссеївських блукань.

«بنابراین این‌چیزهاست که تشویقم می‌کند و این‌چیزهاست که وادارم می‌کند از یک قصۀ جمع‌و‌جور فیلمی بسازم که برای بعضی‌ها کش‌دار و طولانی و خواب‌آور است، و زود به نتیجه نمی‌رسد. "لذلك هذه هي الأشياء التي تشجعني وهذه هي الأشياء التي تجبرني على صنع فيلم قصة مرتبطة ومملة وطويلة، ولا تصل إلى نتيجة سريعة". "So these are the things that motivate me and these are the things that make me make a film out of a collective story that is long, long and sleepy for some, and it doesn't come to fruition soon. «Тому це речі, які мене підбадьорюють, і це речі, які змушують мене зробити фільм із компактної історії, яка для деяких є довгою та сонною, і вона не завершується швидко. من فکر می‌کنم که درواقع این طی کردن مسیر است که اول به زندگی معنا می‌دهد و بعد به فیلم. "أعتقد أن هذا هو السفر الذي يُعطي المعنى للحياة أولاً ثم الفيلم". I think it's really the path that gives meaning to life first and then to the film. و همین طی کردن مسیر، همین مسیر است که اجازه می‌دهد فیلم داستانی بسازم.» "وهذا السفر نفسه، هذا هو ما يسمح لي بصنع فيلم قصة". "And that's the path that allows me to make a feature film."