×

Vi använder kakor för att göra LingQ bättre. Genom att besöka sajten, godkänner du vår cookie-policy.

image

Who is She?, درس دوازدهم

درس دوازدهم

سعید : باشه اما خیلی کار دارم، بهتره عجله کنی.

روژین : لطفاً صبر کن. من واقعاً به کمکت احتیاج دارم.

سعید: من نمی تونم کل روز رو صرف جواب دادن به سوالای تو بکنم.

روژین : مهم نیست برام که جریمه بشم. می خوام تو بهم کمک کنی. اگه برادر خودت بود چی؟ تو هم همین کار رو می کردی؟

سعید : خب برو سر اصل مطلب. میخوای الان چه چیزی رو بدونی؟

روژین : اگه بهت صد دلار بدم کمکم می کنی که خبرهای بیشتری در مورد برادرم و همخونه ایش بدونم؟

سعید : تو از من می خواهی که جاسوسی برادرت رو بکنم؟ من این کار رو نمی کنم. این کار درستی در حق برادرت نیست.

روژین : اگه پونصد دلار بهت بدهم، اون موقع چی؟

سعید : حالا دیگه داستان فرق می کنه! البته من واقعاً نباید این کار رو انجام بدم. اما برای پونصد دلار ممکنه این کار رو انجام بدم.

روژین : خوبه. حالا می دونم که با چه آدمی سروکار دارم.

سعید : منظورت از این حرف چیه؟ می خواهی به تو کمک کنم یا نه؟

روژین : بله، می خوام که کمکم کنی.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

درس دوازدهم lesson|twelfth 12. Lektion 12ο μάθημα Lesson Twelve lección 12 12ème leçon 12回目のレッスン 12e les 12ª lição 12:e lektionen 12. ders

سعید : باشه اما خیلی کار دارم، بهتره عجله کنی. Saeed|okay|but|a lot|work|I have|you better|hurry|do Said: Okay, but I have a lot of work, it's better to hurry. Saeed : OK, mais j'ai beaucoup de travail, tu ferais mieux de te dépêcher.

روژین : لطفاً صبر کن. من واقعاً به کمکت احتیاج دارم. Rojin|please|wait|do|I|really|to|your help|need|have Rogin: Please wait I really need help. Rojin : Veuillez patienter. J'ai vraiment besoin de ton aide.

سعید: من نمی تونم کل روز رو صرف جواب دادن به سوالای تو بکنم. Saeed|I|not|can|whole|day|(object marker)|spend|||to|questions|you|I do Said: I can not spend the whole day answering your questions. Saeed : Je ne peux pas passer toute la journée à répondre à vos questions. Saeed: Jeg kan ikke bruke hele dagen på å svare på spørsmålene dine.

روژین : مهم نیست برام که جریمه بشم. می خوام تو بهم کمک کنی. اگه برادر خودت بود چی؟ تو هم همین کار رو می کردی؟ Rojin|important|is not|for me|that|punished|I am|I|want|you|to me|help|you do|if|brother|your|were|what|you|also|same|action|at|I|did Rogin: It does not matter to me that I'm fined, I want you to help me, if you were your brother? You did the same. Rojin : Je m'en fous si je reçois une amende. Je veux que tu m'aides. Et si c'était ton frère ? Voulez-vous faire la même chose? Rojin: Jeg bryr meg ikke om jeg får bot. Jeg vil at du skal hjelpe meg. Hva om det var broren din? Ville du gjort det samme?

سعید : خب برو سر اصل مطلب. میخوای الان چه چیزی رو بدونی؟ Saeed|well|go|to the|main|point|you want|now|what|thing|(particle)|to know Said: Well, go to the main point, what do you want to know now? Saeed : Eh bien, allez droit au but. Que veux-tu savoir maintenant ?

روژین : اگه بهت صد دلار بدم کمکم می کنی که خبرهای بیشتری در مورد برادرم و همخونه ایش بدونم؟ Rojin|if|to you|hundred|dollars|I give|my help|||to|news|more|about|regarding|my brother|and|roommate|him|I know Rogin: If I give you $ 100, will you help me know more about my brother and his sister? Rojin : Si je vous donne cent dollars, m'aiderez-vous à en savoir plus sur mon frère et son colocataire ?

سعید : تو از من می خواهی که جاسوسی برادرت رو بکنم؟ من این کار رو نمی کنم. این کار درستی در حق برادرت نیست. Saeed|you|from|me|||to|spy|your brother|it|do|I|this|action|it|not|do|this|action|right|in|fairness|your brother|is not Said: Do you want me to spy on your brother? I do not do this, this is not right for your brother. Saeed : Tu veux que j'espionne ton frère ? Je ne fais pas ça. Ce n'est pas bon pour ton frère.

روژین : اگه پونصد دلار بهت بدهم، اون موقع چی؟ Rojin|if|five hundred|dollars|to you|I give|that|time|what Rogin: What if I get $ 500 at that time? Rojin : Si je vous donne cinq cents dollars, alors quoi ?

سعید : حالا دیگه داستان فرق می کنه! Saeed|now|anymore|story|different|| Saeed: Now that’s a different story! Saïd : Maintenant, l'histoire est différente ! البته من واقعاً نباید این کار رو انجام بدم. اما برای پونصد دلار ممکنه این کار رو انجام بدم. of course|I|really|shouldn't|this|task|(object marker)|do|do|but|for|five hundred|dollars|I might|this|task|(object marker)|do|do Of course, I really should not do this, but for $ 500, I might do this. Bien sûr, je ne devrais vraiment pas faire ça. Mais je peux le faire pour cinq cents dollars. 물론 나는 정말 이 일을 해서는 안 된다. 그러나 500달러면 가능하다.

روژین : خوبه. حالا می دونم که با چه آدمی سروکار دارم. Rojin|is good|now|I|know|that|with|what|person|dealing|I have Rogin: Well, now I know how I deal with people. Rojin : Bien. Maintenant je sais à qui j'ai affaire. 로ژین: 좋아. 이제 너랑 뭐 상대하고 있는지 알겠어.

سعید : منظورت از این حرف چیه؟ می خواهی به تو کمک کنم یا نه؟ Saeed|your meaning|from|this|statement|what is|I|will you|to|you|help|I do|or|no Said: What do you mean by this statement? Would you like to help me or not? Saïd : Qu'est-ce que tu veux dire par là ? Tu veux que je t'aide ou pas ? 사이드: 네 말이 무엇을 의미하는 거야? 내가 도와줄까?

روژین : بله، می خوام که کمکم کنی. Rojin|yes|I|want|that|help me|you help Rogin: Yes, I want to help you. Rojin : Oui, je veux que tu m'aides. 로진 : 네, 도와주길 원해.