×

Używamy ciasteczek, aby ulepszyć LingQ. Odwiedzając stronę wyrażasz zgodę na nasze polityka Cookie.


image

Homayoun Shajarian Music, Homayoun Shajarian - Irane Man (همایون شجریان و سهراب پورناظری - آلبوم ایران من)

Homayoun Shajarian - Irane Man (همایون شجریان و سهراب پورناظری - آلبوم ایران من)

آلبوم ایران من خواننده: همایون شجریان آهنگساز: سهراب پورناظری

ز اندازه بیرون تشنه ام

ساقی بیار آب را ، او می کشد قلاب را

من میروم من میروم ، او می کشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او میکشد قلاب را

اول مرا سیراب کن

وانگه بده اصحاب را

وانگه بده اصحاب را

من میروم من میروم

او میکشد قلاب را

من میروم من میروم

او میکشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او میکشد قلاب را

ز اندازه بیرون تشنه ام ساقی بیار آن آب را

اول مرا سیراب کن

وانگه بده اصحاب را

من نیز چشم از خواب خوش

برمی نکردم پیش از این

روز فراق دوستان

شب خوش بگفتم خواب را

من نیز چشم از خواب خوش

برمی نکردم پیش از این

روز فراق دوستان

شب خوش

شب خوش

شب خوش بگفتم خواب را

شب خوش بگفتم خواب را

مقدار یار هم نفس

چون من نداند هیچکس

مقدار یار هم نفس

چون من نداند هیچکس

ماهی که برخشک اوفتد

قیمت بداند آب را

سعدی چو جورش میبری

نزدیک او دیگر مرو

سعدی چو جورش میبری

نزدیک او دیگر مرو

ای بی بصر من میروم

ای بی بصر من میروم

او میکشد قلاب را

او می کشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او می کشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او می کشد قلاب را

او میکشد قلاب را

من کجا باران کجا

باران کجا و راه بی پایان کجا

آه این دل دل زدن تا منزل جانان کجا

آه ای دل

هر چه کویت دورتر، دل، تنگ‌تر، مشتاق‌تر

در طریق عشق‌بازان مشکلِ آسان کجا

مشکل آسان کجا

راه امشب می برد سویت مرا

میکشد در بند گیسویت مرا

گاه لیلا گاه مجنون میکند

گرگ و میش چشم آهویت مرا

من تو را بر شانه هایم میکشم

یا تو میخوانی به گیسویت مرا

زخمها زد راه بر جانم ولی

زخم عشق آورده تا کویت مرا

خوب شد دردم دوا شد خوب شد

دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد

خوب شد دردم دوا شد خوب شد

دل به عشقت , به عشقت مبتلا شد خوب شد

راه امشب می برد سویت مرا

می کشد در بند گیسویت مرا

گاه لیلا گاه مجنون میکند

گرگ و میش چشم آهویت مرا

من تو را بر شانه هایم میکشم

یا تو میخوانی به گیسویت مرا

زخمها زد راه بر جانم ولی

زخم عشق آورده تا کویت مرا

خوب شد دردم دوا شد خوب شد

دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد

خوب شد دردم دوا شد خوب شد

دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد

بریز ای ابر در گوشم

طنین ساز باران را

برآور از دل این خاک تیره

سبزه ی باغ بهاران را

زمستان آب شد از شرم نوروز

بهاران آمده امروز

نوروز نوروز نوروز

بریز ای ماهی کوچک

تمام حجم دریا را

درون تنگ فروردین

دلم موسیقی بی وزن میخواهد

دلم موسیقی بی وزن میخواهد

از آن اواز های مانده در گوش صدف ها

تازه کن دل بیقراران را

تازه کن دل بیقراران را

بهاری کن هوای روزگاران را

زمستان آب شد

از شرم نوروز

بهاران آمده امروز

نوروز نوروز نوروز

مست و غزل خوان زد حلقه به در نوروز چهره گشاید بهار روز من است امروز

چشمه به جو آمد می به سبو آمد از نفس حافظ فال نکو آمد

مژده ی عید آمد بخت سعید آمد مشت زمین وا شد سبزه پدید آمد

سبزه ی یار آمد عطر مسیحایی گیسوی نگار آمد

قفل غزل وا شد هلهله در هلهله آواز پرستوی بهار آمد

خلد برین آمد فصل شکوفایی رویای زمین آمد

کار دل عشاق سکه شد و سیب محبت به سر سفره ی سین آمد

شور بهاران شکافت از دل ویرانه ها خال تب گل ببین بر تن پروانه ها

نو شدن از کهنگی موسم شیدایی است در تن و جان بهار روح اهورایی است

تخت چمن سبزه ی دولت جمشید شد همت کوروش بلند بار دگر عید شد

موسم شیدایی است فرصت مجنون شدن از جلوه ی لیلایی است

پیک بهاران رسید فصل فراوان شدن میوه ی گمگشته ی زیبایی است

بانگ طرب ساز کن حنجره در حنجره آواز کن

شور به الحان فکن از ره سلمک گذری هم به سراپرده ی شهناز کن

مست و غزل خوان زد حلقه به در نوروز چهره گشاید بهار روز من است امروز

چشمه به جو آمد می به سبو آمد از نفس حافظ فال نکو آمد

تخت چمن سبزه ی دولت جمشید شد سال کهنسال رفت بار دگر عیــــد شد

سبزه ی یار آمد عطر مسیحایی گیسوی نگار آمد

قفل غزل وا شد هلهله در هلهله آواز پرستوی بهار آمد

بانگ طرب ساز کن حنجره در حنجره آواز کن

شور به الحان فکن از ره سلمک گذری هم به سراپرده ی شهناز کن

خلد برین آمد فصل شکوفایی رویای زمین آمد

کار دل عشاق سکه شد و سیب محبت به سر سفره ی سین آمد

رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار

گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد

گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد

ساقیا می بده و غم مخور

می بده و غم مخور از دشمن و دوست

که به کام دل ما آن بشد و این آمد

که به کام دل ما آن بشد و این آمد

مرغ دل باز هوا دار کمان ابروییست

هوادار کمان ابروییست

مرغ دل باز هوا دار کمان ابروییست

هوادار کمان ابروییست

ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

گریه آبی به رخ سوختگان باز آورد

ناله فریاد رس عاشق مسکین آمد

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار

گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد

گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد

کنون خورد باید می خوشگوار

که می‌بوی مشک آید از جویبار

همه بوستان زیر برگ گل است

همه کوه پر لاله و سنبل است

به پاییز بلبل بنالد همی

گل از ناله ی او ببالد همی

ندانم که عاشق گل امد گر ابر

چو از ابر بینم خروش هژبر

بدرد همی باد پیراهنش

درفشان شود اتش اندر تنش

که داند که بلبل چه گوید همی

به زیر گل اندر چه موید همی

همی نالد از مرگ، مرگ اسفندیار

ندارد به جز ناله، به جز ناله زو یادگار

ندانم که عاشق گل آمد گر ابر

ندانم که عاشق گل آمد گر ابر

چو از ابر بینم خروش هژبر

بدرد همی باد پیراهنش

درفشان شود آتش اندر تنش

که داند که بلبل چه گوید همی

به زیر گل اندر چه موید همی

نگه کن سحرگاه تا بشنوی

ز بلبل ز بلبل

ز بلبل سخن گفتن پهلوی

همی نالد نالد نالد

از مرگ اسفندیار

ندارد ندارد

به جز ناله زو یادگار

چو آواز رستم شب تیره ابر

بدرد دل و گوش غران هژبر

چو آواز رستم شب تیره ابر

بدرد دل و گوش غران هژبر

آواز خوانی در شبم

سرچشمه ی خورشید تو

یار و دیار و عشق تو

سرچشمه ی امید تو

ای صبح فروردین من

ای تکیه گاه آخرین

ای کهنه سرباز زمین

جــان جهان ایران زمیــــــــن

ای در رگانم خون وطن

ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من

ای در رگانم خون وطن

ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من

ای داغ دیده بازگو

بلخ و سمرقندت چه شد

صدها جفا ای مادرم دیدی و مهرت کم نشد

از خون سربازان تو

گلگون شده رویت وطن

ای سرو سبز بی خزان

ای مهر تو در جــان و تن

ای مادرم ایران زمین

آغاز تو پایان تویی

بر دشت من باران تویی

در چشم من تابان تویی

ایران من ایران من

آن مهر جاویدان تویی

ای در رگانم خون وطن

ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من

ای در رگانم خون وطن

ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من

در ظلمت تاریک شب

مرغ سحرخوان منی

در حصر هم آزاده ای

تنها تو تنها تو تنها تو ایران منی

اینجا صدایی روشن است

در آسمان پیچیده است

گویی لبانت را خدا

روز ازل بوسیده است

ای مرغ حق در سینه ات

با شور خود بیداد کن

آواز خوان شب شکن

بار دگر فریاد کن

ظلم ظالم جور صیاد

آشیانم داده بر باد

ای خدا ای فلک ای طبیعت

شام تاریک ما را سحر کن

ای خدا ای فلک ای طبیعت

شام تاریک ما را سحر کن

ای مادرم ایران زمین

آغاز تو پایان تویی

بر دشت من باران تویی

در چشم من تابان تویی

ایران من ایران من

آن مهر جاویدان تویی

ای در رگانم خون وطن ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من

ای در رگانم خون وطن ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من


Homayoun Shajarian - Irane Man (همایون شجریان و سهراب پورناظری - آلبوم ایران من) Homayoun Shajarian – Iraner Homayoun Shajarian - Irane Man Homayoun Shajarian - Homme Iranien Homayoun Shajarian - Homem Iraniano Homayoun Shajarian - Iransk man

آلبوم ایران من خواننده: همایون شجریان آهنگساز: سهراب پورناظری My Iran album Singer: Homayoun Shajarian Composer: Sohrab Pournazari

ز اندازه بیرون تشنه ام I am thirsty outside

ساقی بیار آب را ، او می کشد قلاب را The butler brings the water, he pulls the hook

من میروم من میروم ، او می کشد قلاب را I'm going I'm going, he pulls the hook

او میکشد قلاب را He pulls the hook

او میکشد قلاب را He pulls the hook

اول مرا سیراب کن water me first

وانگه بده اصحاب را And give the friends

وانگه بده اصحاب را Give it to the companions

من میروم من میروم I'm going I'm going

او میکشد قلاب را He pulls the hook

من میروم من میروم

او میکشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او میکشد قلاب را

ز اندازه بیرون تشنه ام ساقی بیار آن آب را I am thirsty outside, butler, bring me that water

اول مرا سیراب کن

وانگه بده اصحاب را

من نیز چشم از خواب خوش I also have a good night's sleep

برمی نکردم پیش از این I did not pick it up before

روز فراق دوستان farewell day friends

شب خوش بگفتم خواب را I said good night to sleep

من نیز چشم از خواب خوش I also have a good night's sleep

برمی نکردم پیش از این

روز فراق دوستان

شب خوش

شب خوش

شب خوش بگفتم خواب را

شب خوش بگفتم خواب را

مقدار یار هم نفس The amount of friends

چون من نداند هیچکس

مقدار یار هم نفس The amount of friends

چون من نداند هیچکس Because no one knows me

ماهی که برخشک اوفتد The month that shines

قیمت بداند آب را Know the price of water

سعدی چو جورش میبری Saadi, how do you take it?

نزدیک او دیگر مرو Don't go near him anymore

سعدی چو جورش میبری Saadi, how do you take it?

نزدیک او دیگر مرو Don't go near him anymore

ای بی بصر من میروم O blind man, I am going

ای بی بصر من میروم O blind man, I am going

او میکشد قلاب را He pulls the hook

او می کشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او می کشد قلاب را

او میکشد قلاب را

او می کشد قلاب را

او میکشد قلاب را

من کجا باران کجا Where am I, where is the rain?

باران کجا و راه بی پایان کجا

آه این دل دل زدن تا منزل جانان کجا Ah, where is this heart-to-heart until Janan's house?

آه ای دل

هر چه کویت دورتر، دل، تنگ‌تر، مشتاق‌تر The more Kuwait is far away, the heart, the narrower, the more eager

در طریق عشق‌بازان مشکلِ آسان کجا Where is the easy problem for lovers?

مشکل آسان کجا

راه امشب می برد سویت مرا Tonight's road will take me to my sweet home

میکشد در بند گیسویت مرا It kills my hair

گاه لیلا گاه مجنون میکند Sometimes Leila goes crazy

گرگ و میش چشم آهویت مرا

من تو را بر شانه هایم میکشم

یا تو میخوانی به گیسویت مرا

زخمها زد راه بر جانم ولی

زخم عشق آورده تا کویت مرا

خوب شد دردم دوا شد خوب شد

دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد

خوب شد دردم دوا شد خوب شد

دل به عشقت , به عشقت مبتلا شد خوب شد

راه امشب می برد سویت مرا Tonight's road will take me to my sweet home

می کشد در بند گیسویت مرا He pulls on my hair

گاه لیلا گاه مجنون میکند Sometimes Leila goes crazy

گرگ و میش چشم آهویت مرا

من تو را بر شانه هایم میکشم

یا تو میخوانی به گیسویت مرا

زخمها زد راه بر جانم ولی

زخم عشق آورده تا کویت مرا

خوب شد دردم دوا شد خوب شد

دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد

خوب شد دردم دوا شد خوب شد

دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد

بریز ای ابر در گوشم Pour in my ear, O cloud

طنین ساز باران را Resonator of the rain

برآور از دل این خاک تیره Get out of this dark soil

سبزه ی باغ بهاران را The green of the spring garden

زمستان آب شد از شرم نوروز Winter melted from the shame of Nowruz

بهاران آمده امروز Spring has come today

نوروز نوروز نوروز Nowruz Nowruz Nowruz

بریز ای ماهی کوچک Pour, little fish

تمام حجم دریا را The entire volume of the sea

درون تنگ فروردین Inside Tang Farvardin

دلم موسیقی بی وزن میخواهد I want weightless music

دلم موسیقی بی وزن میخواهد I want weightless music

از آن اواز های مانده در گوش صدف ها From those voices left in the ears of the oysters

تازه کن دل بیقراران را Refresh the hearts of the restless

تازه کن دل بیقراران را Refresh the hearts of the restless

بهاری کن هوای روزگاران را Spring the air of the times

زمستان آب شد Winter melted

از شرم نوروز From the shame of Nowruz

بهاران آمده امروز Spring has come today

نوروز نوروز نوروز Nowruz Nowruz Nowruz

مست و غزل خوان زد حلقه به در نوروز چهره گشاید بهار روز من است امروز Drunk and a ghazal singer, he rings the door of Nowruz, open his face, spring is my day today

چشمه به جو آمد می به سبو آمد از نفس حافظ فال نکو آمد The spring came to the atmosphere

مژده ی عید آمد بخت سعید آمد مشت زمین وا شد سبزه پدید آمد The good news of Eid came, the luck of Saeed came, the fist of the earth came, and the green appeared

سبزه ی یار آمد عطر مسیحایی گیسوی نگار آمد Sabzeh Yar Amed, a Messianic perfume of Gisoi Nagar Amed

قفل غزل وا شد هلهله در هلهله آواز پرستوی بهار آمد The lock of the sonnet was released, the spring came in the swallow's song

خلد برین آمد فصل شکوفایی رویای زمین آمد Khaled Brin came, the blooming season of the earth's dream came

کار دل عشاق سکه شد و سیب محبت به سر سفره ی سین آمد The work of the lovers' hearts became a coin and the apple of love came to the table of Sin

شور بهاران شکافت از دل ویرانه ها خال تب گل ببین بر تن پروانه ها The passion of spring burst from the heart of the ruins, see the spots of flower fever on the bodies of butterflies

نو شدن از کهنگی موسم شیدایی است در تن و جان بهار روح اهورایی است Rejuvenation from oldness is the season of mania in the body and soul of the spring of the Ahurai soul

تخت چمن سبزه ی دولت جمشید شد همت کوروش بلند بار دگر عید شد The throne of Jamshid's government became green

موسم شیدایی است فرصت مجنون شدن از جلوه ی لیلایی است Manic season is the opportunity to go crazy from the nightly effect

پیک بهاران رسید فصل فراوان شدن میوه ی گمگشته ی زیبایی است The peak of spring has arrived, the season of abundance of the lost fruit of beauty

بانگ طرب ساز کن حنجره در حنجره آواز کن Sing the larynx in the larynx

شور به الحان فکن از ره سلمک گذری هم به سراپرده ی شهناز کن Give enthusiasm to Alhan, pass through Selmak to Shahnaz's veil

مست و غزل خوان زد حلقه به در نوروز چهره گشاید بهار روز من است امروز

چشمه به جو آمد می به سبو آمد از نفس حافظ فال نکو آمد

تخت چمن سبزه ی دولت جمشید شد سال کهنسال رفت بار دگر عیــــد شد The green lawn of the Jamshid government became the old year, it was Eid again

سبزه ی یار آمد عطر مسیحایی گیسوی نگار آمد

قفل غزل وا شد هلهله در هلهله آواز پرستوی بهار آمد The lock of the sonnet was released, the spring came in the swallow's song

بانگ طرب ساز کن حنجره در حنجره آواز کن

شور به الحان فکن از ره سلمک گذری هم به سراپرده ی شهناز کن

خلد برین آمد فصل شکوفایی رویای زمین آمد

کار دل عشاق سکه شد و سیب محبت به سر سفره ی سین آمد

رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار The evil custom of the days of Chu saw a cloud of spring

گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد His cry fell on Seman, Sosan and Nasreen

گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد

ساقیا می بده و غم مخور Gives butlers and eats grief

می بده و غم مخور از دشمن و دوست

که به کام دل ما آن بشد و این آمد Let it be to our heart's content and this is what happened

که به کام دل ما آن بشد و این آمد

مرغ دل باز هوا دار کمان ابروییست

هوادار کمان ابروییست

مرغ دل باز هوا دار کمان ابروییست

هوادار کمان ابروییست

ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

گریه آبی به رخ سوختگان باز آورد Crying brought blue to the faces of the burned ones

ناله فریاد رس عاشق مسکین آمد

سحرم دولت بیدار به بالین آمد Sahram Dolat Bidar came to the bed

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد He said get up, that sweet Khosrow came

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام I will buy a cup of understanding and happy to watch

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد To see what religion you came to

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار

گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد

گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد

کنون خورد باید می خوشگوار

که می‌بوی مشک آید از جویبار You smell the musk coming from the stream

همه بوستان زیر برگ گل است

همه کوه پر لاله و سنبل است

به پاییز بلبل بنالد همی To the fall of nightingale Benald Hami

گل از ناله ی او ببالد همی

ندانم که عاشق گل امد گر ابر

چو از ابر بینم خروش هژبر

بدرد همی باد پیراهنش Take off his shirt

درفشان شود اتش اندر تنش Let the fire in the tension flare up

که داند که بلبل چه گوید همی

به زیر گل اندر چه موید همی

همی نالد از مرگ، مرگ اسفندیار Hemi Nald of death, Esfandiar's death

ندارد به جز ناله، به جز ناله زو یادگار

ندانم که عاشق گل آمد گر ابر

ندانم که عاشق گل آمد گر ابر

چو از ابر بینم خروش هژبر

بدرد همی باد پیراهنش

درفشان شود آتش اندر تنش

که داند که بلبل چه گوید همی

به زیر گل اندر چه موید همی

نگه کن سحرگاه تا بشنوی Hold Sahargah until you hear

ز بلبل ز بلبل

ز بلبل سخن گفتن پهلوی

همی نالد نالد نالد

از مرگ اسفندیار

ندارد ندارد

به جز ناله زو یادگار

چو آواز رستم شب تیره ابر

بدرد دل و گوش غران هژبر

چو آواز رستم شب تیره ابر

بدرد دل و گوش غران هژبر

آواز خوانی در شبم

سرچشمه ی خورشید تو

یار و دیار و عشق تو

سرچشمه ی امید تو

ای صبح فروردین من

ای تکیه گاه آخرین

ای کهنه سرباز زمین

جــان جهان ایران زمیــــــــن

ای در رگانم خون وطن

ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من

ای در رگانم خون وطن

ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من

ای داغ دیده بازگو

بلخ و سمرقندت چه شد

صدها جفا ای مادرم دیدی و مهرت کم نشد

از خون سربازان تو

گلگون شده رویت وطن

ای سرو سبز بی خزان

ای مهر تو در جــان و تن

ای مادرم ایران زمین

آغاز تو پایان تویی

بر دشت من باران تویی

در چشم من تابان تویی

ایران من ایران من

آن مهر جاویدان تویی

ای در رگانم خون وطن

ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من

ای در رگانم خون وطن

ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من

در ظلمت تاریک شب

مرغ سحرخوان منی

در حصر هم آزاده ای

تنها تو تنها تو تنها تو ایران منی

اینجا صدایی روشن است

در آسمان پیچیده است

گویی لبانت را خدا

روز ازل بوسیده است

ای مرغ حق در سینه ات

با شور خود بیداد کن

آواز خوان شب شکن

بار دگر فریاد کن

ظلم ظالم جور صیاد

آشیانم داده بر باد

ای خدا ای فلک ای طبیعت

شام تاریک ما را سحر کن

ای خدا ای فلک ای طبیعت

شام تاریک ما را سحر کن

ای مادرم ایران زمین

آغاز تو پایان تویی

بر دشت من باران تویی

در چشم من تابان تویی

ایران من ایران من

آن مهر جاویدان تویی

ای در رگانم خون وطن ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من

ای در رگانم خون وطن ای پرچمت ما را کفن

دور از تو بادا اهرمن

ایران من ایران من ایران من ایران من