×

We use cookies to help make LingQ better. By visiting the site, you agree to our cookie policy.


image

BBC Persian Pargar Podcast, 1. هنر تجسمی معاصر ایران Contemporary Visual Art of Iran (2)

1. هنر تجسمی معاصر ایران Contemporary Visual Art of Iran (2)

ایشون می گن هنر تجسمی معاصر ایران پیشرفت کرده، بخشی به دلیل اینترنت، تماس ها راحت شده و بخشیش به دلیل اینکه اقتصاد خوبی الان داره هنر تجسمی ایران. یعنی خوب فروش می ره، شما...

عیسی: نه فقط، نه فقط، و گفتم دلیل اینکه مجبور شدن موزه های خارجی درهاشون رو باز کنن...

مجری: بپذیرن

عیسی: برای [global art] یعنی اون دهاتی بازی هایی که می کردن که فقط هنرهای اروپایی خوبه تموم شد چون که واقعاً دهاتی بازی بود

مجری: خب...شما آقای متین فر، اعتقاد داری هنر تجسمی ایران پیشرفت کرده؟ اصلاً به پیشرفت هنر اعتقاد داری؟ این لفظ پیشرفت هم خیلی مسئله سازه...

متین فر: خیلی...اون هم خود پیشرفت...ببینید، یک...هنر به نظر من یکی از در واقع عناصر خیلی زیادیه که فرهنگ رو شکل می ده. پیشرفت در واقع یک مسئله ای نیستش که اگر بگیم بر اساس معیار پول بخواهیم بسنجیمش خب می شه بر اساس عدد و رقم صحبت کرد...فکر کرد که خب این کارها بر این قیمته یا این قدر [turn over] مالی بوده در بازار هنر ایران الان این قدر شده. ولی نه این شکلی نیستش که بعد از هر حراجی بیان اعلام کنن که آقا ما حراج قبلی مثلاً بیست میلیارد تومان فروختیم این دفعه سی میلیارد تومان فروختیم پس پیشرفت داشتیم. این دلیل اصلاً دلیل درست و موجهی نیست...در مورد موزه ها باید بگم که یک بخش خیلی...در واقع نقدی که در واقع من به نشون دادن هنر ایران در موزه های خارج از ایران دارم اینه که باز هم همون نگاه بیشتر موزه هایی که مثلاً...نمونه ش تو لاکنو مثلاً وقتی نمایشگاه بزرگی که در مورد هنر ایران برگزار می شه واقعاً نشونگر اتفاقی که در مورد ایران داره میوفته یعنی اتفاقی که در ایران داره میوفته نیست. یک نگاه کاملاً توریستی هست به هنر ایران...یه نگاه کاملاً [exotic] هست نسبت به هنر ایران...

مجری: بذارید ببینم خانم عیسی این رو می پذیره که نگاه خارج چه در حراجی ها، چه در نمایشگاه ها، گالری ها به هنر تجسمی معاصر ایران یه نگاه توریستیه؟

عیسی: توریستی البته...خیلی چیزها هست که مردم می خوان یک نگاهی داشته باشن همون طور که شما گفتین چادر و روسری و خط و اینا...ولی خط مهمه. من یه کتابی مخصوصاً درست کردم راجع به خط که اسمش [signs of our time] هست راجع به سه نسل کسانی که از [morphology] یعنی از...استفاده از خط کردن بدون اینکه خطاط باشن. مهمش این بودش که دلیلی داشت چون که مجبور...چطور ما می خوایم بگیم فرق داریم با دیگران، یعنی چطور یه [originality] یک...

مجری: وجه تمایزی با دیگران رو باید در هنرمون نشون بدیم

عیسی: بله و یک...

مجری: ولی آقای متین فر می گه با این چندان موافق نیست یعنی فکر می کنه ضرورتی نداره که هنرمند ایرانی حتماً بگه من ایرانی ام. ایشون می گه وقتی به کارهای تجسمی از کشورهای...مثلاً از چین نگاه می کنیم مثلاً آی وی وی، نیازی نیست طرف بگه من چینی هستم

عیسی: همۀ کارهاش چینیه. همۀ کارهاش ربط داره به چین، همۀ کارهاش ربط داره به سیاست چین...

متین فر: ولی زبان...زبانیه که... با یک زبانی صحبت می کنه که زبانه می تونیم همون کار رو توی [context] الان امریکا قرار بدیم و برای یه امریکایی کاملاً قابل فهم باشه. می تونیم همون کار رو در [context] ایران قرار بدیم و برای مخاطب ایرانی قابل فهم باش ولی مشکل هنر معاصر ایران...البته می گم اون بخش معاصر...بخشی که داره خیلی بیشتر [promote] می شه...به نظر من بیشتر، اون بخش داره چیز می شه که ما فقط...یک نگاه کاملاً از روی سطح داره از رو ما نشون داده می شه، ما الزاماً اگر این هنر رو در شیلی ببریم نشون بدیم اون مخاطب احساس همذات پنداری با این کار...

مجری: نمی کند

متین فر: ممکنه نکنه. فقط ممکنه بگه چقدر بامزه است. می دونین، ماجرای...

عیسی: نه ببینید، کارهای سیا ارمجانی بعضی وقت ها ربطی به ایران داره و بیشتر وقت ها ربطی به شاعرها داره، همۀ اون پل هایی که درست کرده ربط به شاعرهای هلندی، امریکایی و غیره و غیره داره. کارهای خانم منیر فرمانفرمایان با اینکه از ... رو...پایۀ اساسیش آینه کاریه که یک چیز واقعاً ایرانیه از نظر [craftmanship] ولی مثلاً ربط به [geometry] داره و هرجا بذاری...

مجری: خانم عیسی، اون کارهایی که عموماً در خارج دیده می شه، نقد می شه، فروخته می شه...این ها فکر می کنید واقعاً بیان اون چیزی است که در بطن جامعۀ ایران داره تولید می شه؟ البته وقتی می گم جامعۀ ایران، جامعۀ ایرانی هنرمندهای ایرانی خارج رو هم مد نظر دارم، ولی آیا واقعاً بیانگر اون چیزی است که در بطن جامعۀ ایران در هنر ایرانی می گذره یا اینکه نه یه بخش نامکشوفی در هنر تجسمی ایرانی باقی می مونه که در خارج دیده نمی شه؟

عیسی: ببینید، حالا اون چیزی که در خارج دیده می شه یا در داخل، یه ذره ممکنه فرق داشته باشه مثلاً بگیریم مثال آقای فرهاد مشیری. من یادمه وقتی با فرهاد مشیری آشنا شدم بیست سال پیش، اون موقع کوزه های بزرگی درست می کرد، ساده، بدون هیچ نوشته ای اینا...و چون با موزه ها کار می کردم گفتم که خب چطوره اینا رو بذارم تو موزه بگم این خیلی فرق داره با کارهای هنری اروپایی یا اینا...بهش گفتم که یک...یعنی...شما همون ایرادی که گرفتید من ازش خواهش کردم چطور می تونم بگم این یک هنر...

مجری: ایرانی، لطیف ایرانی

عیسی: [original] هست...نه نگفتم ایران...[original] هست، و یه سال بعد از اون اومد گفت می خوام یک کارهای جدیدم رو بهت نشون بدم که روی کوزه هاش نوشته بود آب انار تازه یا میوه و تره بار و غیره. خب، زود حس کردم که این رو می تونم بذارم توی شعرهای حافظ. اون مدت خیلی کوتاه بود در زندگی فرهاد مشیری، نوشتنی هایش، ولی با این حال تونستم...

مجری: اون رو بشناسونید

عیسی: اون رو بشناسونم و بذارم تو موزه ها

مجری: شما موافق هستید این روندی که از...

متین فر: ببینید، نمونه های خیلی زیادی داریم... من می تونم بهتون...من خب ترجیح می دم اسم خیلی... چون اگه بخوایم وارد اسم هنرمندها بشیم...

عیسی: نه خب اسم نیارید

متین فر: بله. خب خیلی ها بودن که همین به قول معروف خاص بودن، نو بودن، نگاه...

عیسی: خود بودن!

متین فر: خود بودن حالا...

عیسی: خیلی مهمه

متین فر: من روی خود بودن شاید خیلی وقت ها توی خیلی از موارد حالا مشیری...نه به نظر من این اتفاقه...موافقم با شما ولی خیلی از هنرمندهایی که توی حراجی ها با قیمت های بسیار بسیار زیاد فروخته شدن الان اسمی ازشن نمی شنویم به دلیل اینکه به نظر من همون ماجراست، یعنی ماجرای ترند و مد بوده...ما باید ببینیم که آیا آدم هایی که برای پونصد هزار دلار و ششصد هزار دلار کارهاشون رو سال دو هزار و هشت می فروختن، الان کجا وایسادن، الان آیا کارشون رو وقتی ده هزار دلار توی حراج هایی میاد و کسی نمی خره این نشونگر...یا خود...فعلاً چون اسم الان داریم چیز می کنیم...یا خود فرهاد مشیری خب یه زمانی کارش یک میلیون دلار توی حراج...

عیسی: فقط در حراجی ها

متین فر: بله! در حراج ها یک میلیون دلار...ولی در... همون کارها اگر در حراج ها الان بیاد شاید صد هزار دلار، صد و پنچاه هزار دلار...آیا این نشونگر اینه که فرهاد مشیری آرتیست خوبی نیست؟ نه! آیا این نشونگر اینه که بازار...یعنی ما متأسفانه وقتی ماجرای بازار وقتی مسئله...ما مشکل اصلی مون به نظر من اینه که ما وقتی که...الان من بعضی وقت ها [CV] هایی از هنرمندها یا وبسایت هنرمندهایی رو توی ایران یا توی خارج از ایران می بینم که توی رزومه ش نوشته حراج کریستیز. یعنی انقدر ناآگاهه این ماجرا که...

عیسی: درسته

متین فر: به عنوان نمایشگاه یا به عنوان

مجری: حراج رو به عنوان...

متین فر: حراج رو به عنوان یه فعالیت فرهنگی نشون می ده توی رزومه ش

مجری: بعد این بحث نقش بازار در هنر فقط منحصر به هنرمندان ایرانی که نیست؟

متین فر: نه، همه جا

مجری: همکاران من طی ثانیه های آینده فیلمی نمایش می دن که خیلی معروفه دیگه. فیلم ریز شدن، رشته رشته شدن کار بنکسی هنرمند انگلیسیه و خود بنکسی این کار رو کرد وقتی که این فیلم داره نمایش داده می شه من توضیح بیشتری در موردش می دم ولی آنچه که این فیلم به ما نشان داد و حدود یک سال پیش این اتفاق افتاد نشان می ده که اعتراض به نقش بازار در هنر یه اعتراض جهانیه.

[صدای فیلم]

متین فر: ببینید، همین کار بنکسی قبل از اینکه چکش زده بشه یک میلیون پوند فکر می کنم فروش رفت در همین شهر لندن. ولی همون لحظه ای که حراج تموم شد این کار به صورت حالا اتوماتیک یا هزار تا داستان پشتش هست که ریز ریز شد توسط خود هنرمند...ولی خریدار اعلام کرد بعد از...بعد از حراج که من حتماً می خوام این کار رو نگه دارم و حتی اعلام کرد که چندین [offer] و پیشنهاد داشته که با قیمتی خیلی بالاتر...

مجری: شما می خواید بگید که خود نفس همین رشته رشته کردنش تبدیل شد به بخشی از بازار این اثر...

متین فر: بله، شما...مسئله اینه که وقتی که الان در دنیایی زندگی می کنیم که پول همه چیز رو تسخیر کرده...از دهۀ پنجاه و شصت مثلاً حالا شاید چیز نباشه ولی هنرمندی که مدفوعش رو در قوطی کرد

مجری: مانزونی

متین فر: مانزونی، و باز هم اون ها رو فروخت به عنوان [artist shit] فروخت همه رو و الان در مجموعه های خیلی بزرگ نگهداری می شه

مجری: یعنی حتی اون هم می شه بخشی از...

متین فر: یعنی می خوام بگم سیستم سرمایه داری این قابلیت رو داره که اعتراض به خود سیستم سرمایه داری رو ازش استفاده کنه و بفروشه، بنابراین...

عیسی: به نظر من نباید زیاد از بازار و از حراج صحبت کرد. واقعاً هیچ ربطی به هنر نداره. مثلاً خیلی از آرتیست ها وقتی زنده بودن چیزی نفروختن. از ون گوک گرفته تا خیلی جوان های معاصر و مال چند سال پیش بیست سال پیش سی سال پیش. خیلی ها تا زنده بودن تا کارهای خوب می کردن مثلاً حالا یه دفعه منیر فرمانفرمایان از نود سالگی معروف شد برای بازارهای یا برای موزه های خارجی در صورتی که همیشه می تونست این کارها رو بکنه ولی توجهی که...تمرکز و توجهی که شد بعد از حالا مثلاً این پنج سال، ده سال اخیر مد زن های پیر... مثلاً اطلاعت نیا که نود سالش شد حالا یه دفعه مشهور شد. من این رو به پونصد تا هم نمی تونستم بفروشم سی سال پیش ولی حالا حتی به چهل هزار و چهارصد هزار تا همه می خوان بخرن. خب ماجرا اینه که نبایست از بازار صحبت کرد. بایست از...واقعاً از تاریخ تولید هنر...چه چیزهایی باقی می مونه، اون مهمه به نظر من

متین فر: ولی من به نظرم یکی از معضلات در واقع یکی از بخش های بزرگی که ما می بینم این کل سیستم بازار هنر یا اصلاً عرصۀ هنرهای تجسمی در ایران خیلی اگر بخوایم برگردیم به قبل از انقلاب مثلاً از هزار و سیصد و سی در واقع یک شکل و فرمی گرفته و موقعی که پول توش اومده از سال دو هزار و پنج و شش بوده. اگه بخوایم...یعنی چند تا [timeline] تو این موقع وجود داره

مجری: از وقتی که پول توش اومده تأثیر این پول چی بوده در هنر تجسمی ایرانی؟

متین فر: ببینید، تأثیر که حتماً یه تأثیرات خیلی مثبتی داشته و یه تأثیرات منفی داشته

مجری: حتی در ایران بعضیا می گن... حتی در ایران بعضیا می گن که از طریق بازار هنر تجسمی پولشویی می شه

متین فر: پولشویی اصلاً مفهومی به نظر من نداره. ما کل...در هنر ایران حداقل...در هنر خارج از ایران وقتی که یک قطعاتی با صد میلیون و دویست میلیون دلار جابجا می شه قطعاً این اتفاق ها میوفته ولی کل [turn over] بازار هنرهای تجسمی در ایران می تونم بگم شاید به صد میلیارد تومان هم نرسه که صد میلیارد تومان الان یک ویلا تو لواسونه...می دونید یعنی...

مجری: چرخش پول در هنر تجسمی فکر می کنم انقدر نیست که صحبتی از پولشویی...

متین فر: نه...اصلاً نیست...

1. هنر تجسمی معاصر ایران Contemporary Visual Art of Iran (2) 1. Contemporary Visual Art of Iran (2) 1. Arte visiva contemporanea dell'Iran (2)

ایشون می گن هنر تجسمی معاصر ایران پیشرفت کرده، بخشی به دلیل اینترنت، تماس ها راحت شده و بخشیش به دلیل اینکه اقتصاد خوبی الان داره هنر تجسمی ایران. They say that contemporary Iranian visual art has evolved, partly because of the internet, contacts have become easier, and partly because of the good economy now in Iranian visual art. یعنی خوب فروش می ره، شما... It means selling well, you ...

عیسی: نه فقط، نه فقط، و گفتم دلیل اینکه مجبور شدن موزه های خارجی درهاشون رو باز کنن... Eesa: Not just, not just, and I said the reason they had to open foreign museums ...

مجری: بپذیرن Moderator: Accept

عیسی: برای [global art] یعنی اون دهاتی بازی هایی که می کردن که فقط هنرهای اروپایی خوبه تموم شد چون که واقعاً دهاتی بازی بود Eesa: For [global art], that is, the village games that were doing just fine European arts because it was really a village game

مجری: خب...شما آقای متین فر، اعتقاد داری هنر تجسمی ایران پیشرفت کرده؟ اصلاً به پیشرفت هنر اعتقاد داری؟ این لفظ پیشرفت هم خیلی مسئله سازه... Moderator: Well ... Do you, Mr. Matinfar, believe that Iranian visual art has progressed? Do you really believe in the progress of art? This word progress is also a very structural issue ...

متین فر: خیلی...اون هم خود پیشرفت...ببینید، یک...هنر به نظر من یکی از در واقع عناصر خیلی زیادیه که فرهنگ رو شکل می ده. Matinfar: A lot ... it's progress itself ... you see, a ... Art in my opinion is one of the many elements that really shape culture. پیشرفت در واقع یک مسئله ای نیستش که اگر بگیم بر اساس معیار پول بخواهیم بسنجیمش خب می شه بر اساس عدد و رقم صحبت کرد...فکر کرد که خب این کارها بر این قیمته یا این قدر [turn over] مالی بوده در بازار هنر ایران الان این قدر شده. Progress is not really a problem if we say it is based on money, we can talk about numbers and numbers ... he thought that it was at this price or so [turn over] money in the art market. Iran has become so great now. ولی نه این شکلی نیستش که بعد از هر حراجی بیان اعلام کنن که آقا ما حراج قبلی مثلاً بیست میلیارد تومان فروختیم این دفعه سی میلیارد تومان فروختیم پس پیشرفت داشتیم. But it's not the kind of thing after every auction to declare that sir we sold the previous auction for example twenty billion tomans this time we sold thirty billion tomans so we made progress. این دلیل اصلاً دلیل درست و موجهی نیست...در مورد موزه ها باید بگم که یک بخش خیلی...در واقع نقدی که در واقع من به نشون دادن هنر ایران در موزه های خارج از ایران دارم اینه که باز هم همون نگاه بیشتر موزه هایی که مثلاً...نمونه ش تو لاکنو مثلاً وقتی نمایشگاه بزرگی که در مورد هنر ایران برگزار می شه واقعاً نشونگر اتفاقی که در مورد ایران داره میوفته یعنی اتفاقی که در ایران داره میوفته نیست. This is not a justified reason at all ... As for museums I have to say that a lot ... in fact, the criticism that I actually have of showing Iranian art in museums outside of Iran is that I still look more The museums that, for example ... in Lucknow, for example, when a big exhibition on Iranian art is really a reflection of what is happening in Iran, is not what is happening in Iran. یک نگاه کاملاً توریستی هست به هنر ایران...یه نگاه کاملاً [exotic] هست نسبت به هنر ایران... There is a purely touristy look at Iranian art ... a totally [exotic] look at Iranian art ...

مجری: بذارید ببینم خانم عیسی این رو می پذیره که نگاه خارج چه در حراجی ها، چه در نمایشگاه ها، گالری ها به هنر تجسمی معاصر ایران یه نگاه توریستیه؟ Moderator: Let me see if Ms. Isa accepts that looking outside at auctions, exhibitions, galleries of contemporary Iranian visual art is a tourist look.

عیسی: توریستی البته...خیلی چیزها هست که مردم می خوان یک نگاهی داشته باشن همون طور که شما گفتین چادر و روسری و خط و اینا...ولی خط مهمه. Jesus: Tourist Of course ... there are many things people want to take a look at as you said tent and scarf and line and so on ... but the line is important. من یه کتابی مخصوصاً درست کردم راجع به خط که اسمش [signs of our time] هست راجع به سه نسل کسانی که از [morphology] یعنی از...استفاده از خط کردن بدون اینکه خطاط باشن. I made a book especially about the line called [signs of our time] about three generations of those who use [morphology] ... to use line without being calligraphy. مهمش این بودش که دلیلی داشت چون که مجبور...چطور ما می خوایم بگیم فرق داریم با دیگران، یعنی چطور یه [originality] یک... The important thing was that he had a reason because he had to ... how we want to be different from others, that is how an [originality] is ...

مجری: وجه تمایزی با دیگران رو باید در هنرمون نشون بدیم Moderator: We have to make a difference in our art

عیسی: بله و یک...

مجری: ولی آقای متین فر می گه با این چندان موافق نیست یعنی فکر می کنه ضرورتی نداره که هنرمند ایرانی حتماً بگه من ایرانی ام. Moderator: But Mr. Matinfar says he disagrees with this, meaning he doesn't need to be an Iranian artist to say I'm Iranian. ایشون می گه وقتی به کارهای تجسمی از کشورهای...مثلاً از چین نگاه می کنیم مثلاً آی وی وی، نیازی نیست طرف بگه من چینی هستم He says when we look at visual works from countries like China, for example, IV, we don't need to say I'm Chinese.

عیسی: همۀ کارهاش چینیه. Jesus: All his works are Chinese. همۀ کارهاش ربط داره به چین، همۀ کارهاش ربط داره به سیاست چین... Everything has to do with China, everything has to do with China's politics ...

متین فر: ولی زبان...زبانیه که... با یک زبانی صحبت می کنه که زبانه می تونیم همون کار رو توی [context] الان امریکا قرار بدیم و برای یه امریکایی کاملاً قابل فهم باشه. Matinfar: But the language ... the language that ... speaks in a language that we can put the same thing in the [context] of America right now, and to be fully understandable to an American. می تونیم همون کار رو در [context] ایران قرار بدیم و برای مخاطب ایرانی قابل فهم باش ولی مشکل هنر معاصر ایران...البته می گم اون بخش معاصر...بخشی که داره خیلی بیشتر [promote] می شه...به نظر من بیشتر، اون بخش داره چیز می شه که ما فقط...یک نگاه کاملاً از روی سطح داره از رو ما نشون داده می شه، ما الزاماً اگر این هنر رو در شیلی ببریم نشون بدیم اون مخاطب احساس همذات پنداری با این کار... We can put the same thing in the Iranian context and make it understandable to the Iranian audience, but the problem with contemporary Iranian art ... I would say that contemporary part ... a part that is much more [promote] ... In my opinion more, that part is going to be something that we just ... have a look at it from the surface, we would definitely have to show that art in Chile if we bring this art to Chile. ...

مجری: نمی کند

متین فر: ممکنه نکنه. فقط ممکنه بگه چقدر بامزه است. One can only say how funny it is. می دونین، ماجرای... You know, the story ...

عیسی: نه ببینید، کارهای سیا ارمجانی بعضی وقت ها ربطی به ایران داره و بیشتر وقت ها ربطی به شاعرها داره، همۀ اون پل هایی که درست کرده ربط به شاعرهای هلندی، امریکایی و غیره و غیره داره. Eesa: No, look, CIA Armajani's work sometimes has something to do with Iran and most of the time it has to do with poets, all of the bridges that he has made have to do with Dutch, American and so on. کارهای خانم منیر فرمانفرمایان با اینکه از ... رو...پایۀ اساسیش آینه کاریه که یک چیز واقعاً ایرانیه از نظر [craftmanship] ولی مثلاً ربط به [geometry] داره و هرجا بذاری... Ms. Munir's work, though, is ... from the ground up ... her basic mirror is something that is really iranian in terms of [craftmanship] but, for example, has to do with [geometry] and anywhere you go ...

مجری: خانم عیسی،  اون کارهایی که عموماً در خارج دیده می شه، نقد می شه، فروخته می شه...این ها فکر می کنید واقعاً بیان اون چیزی است که در بطن جامعۀ ایران داره تولید می شه؟ البته وقتی می گم جامعۀ ایران، جامعۀ ایرانی هنرمندهای ایرانی خارج رو هم مد نظر دارم، ولی آیا واقعاً بیانگر اون چیزی است که در بطن جامعۀ ایران در هنر ایرانی می گذره یا اینکه نه یه بخش نامکشوفی در هنر تجسمی ایرانی باقی می مونه که در خارج دیده نمی شه؟ Moderator: Miss Esa, the things that are generally seen abroad, criticized, sold ... Do you think that is really the expression of what is being produced within Iranian society? Of course, when I say Iranian society, I mean the Iranian community of Iranian artists abroad, but does it really represent what goes on within Iranian society in Iranian art or does it remain an undiscovered part of Iranian visual art that remains in the Can't be seen outside?

عیسی: ببینید، حالا اون چیزی که در خارج دیده می شه یا در داخل، یه ذره ممکنه فرق داشته باشه مثلاً بگیریم مثال آقای فرهاد مشیری. Isa: Look, now that what is seen on the outside or on the inside may be a bit different, let's take, for example, Mr. Farhad Moshiri. من یادمه وقتی با فرهاد مشیری آشنا شدم بیست سال پیش، اون موقع کوزه های بزرگی درست می کرد، ساده، بدون هیچ نوشته ای اینا...و چون با موزه ها کار می کردم گفتم که خب چطوره اینا رو بذارم تو موزه بگم این خیلی فرق داره با کارهای هنری اروپایی یا اینا...بهش گفتم که یک...یعنی...شما همون ایرادی که گرفتید من ازش خواهش کردم چطور می تونم بگم این یک هنر... I remember when I got acquainted with Farhad Moshiri twenty years ago, he was making big jars at that time, simple, without any writing ... It's very different from European artwork or so ... I told her that one ... that is ... you have a problem with that I begged you how can I say this is an art ...

مجری: ایرانی، لطیف ایرانی Moderator: Iranian, Latif Iranian

عیسی: [original] هست...نه نگفتم ایران...[original] هست، و یه سال بعد از اون اومد گفت می خوام یک کارهای جدیدم رو بهت نشون بدم که روی کوزه هاش نوشته بود آب انار تازه یا میوه و تره بار و غیره. Eesa: [original] ... I didn't say Iran ... [original], and a year after that he said I was going to show you a new work he wrote on his jars of fresh pomegranate juice or fruit and more. Times and so on. خب، زود حس کردم که این رو می تونم بذارم توی شعرهای حافظ. Well, I soon felt that I could put it in Hafez's poems. اون مدت خیلی کوتاه بود در زندگی فرهاد مشیری، نوشتنی هایش، ولی با این حال تونستم... It was a very short time in Farhad Moshiri's life, his writings, but I could still ...

مجری: اون رو بشناسونید Moderator: Get to know her

عیسی: اون رو بشناسونم و بذارم تو موزه ها Jesus: Let me know it and put it in museums

مجری: شما موافق هستید این روندی که از... Moderator: You agree that the process of ...

متین فر: ببینید، نمونه های  خیلی زیادی داریم... من می تونم بهتون...من خب ترجیح می دم اسم خیلی... چون اگه بخوایم وارد اسم هنرمندها بشیم... Matinfar: Look, we have a lot of examples ... I can give you ... I prefer the name very much ... because if we want to get into the name of artists ...

عیسی: نه خب اسم نیارید Jesus: No, don't name it

متین فر: بله. خب خیلی ها بودن که همین به قول معروف خاص بودن، نو بودن، نگاه... Well, there were many who were just so famous for being special, new, looking ...

عیسی: خود بودن!

متین فر: خود بودن حالا... Matinfar: Being yourself now ...

عیسی: خیلی مهمه Jesus: Very important

متین فر: من روی خود بودن شاید خیلی وقت ها توی خیلی از موارد حالا مشیری...نه به نظر من این اتفاقه...موافقم با شما ولی خیلی از هنرمندهایی که توی حراجی ها با قیمت های بسیار بسیار زیاد فروخته شدن الان اسمی ازشن نمی شنویم به دلیل اینکه به نظر من همون ماجراست، یعنی ماجرای ترند و مد بوده...ما باید ببینیم که آیا آدم هایی که برای پونصد هزار دلار و ششصد هزار دلار کارهاشون رو سال دو هزار و هشت می فروختن، الان کجا وایسادن، الان آیا کارشون رو وقتی ده هزار دلار توی حراج هایی میاد و کسی نمی خره این نشونگر...یا خود...فعلاً چون اسم الان داریم چیز می کنیم...یا خود فرهاد مشیری خب یه زمانی کارش یک میلیون دلار توی حراج... Matinfar: I'm on my own, maybe a lot of times in many cases now Moshiri ... No, I do not think this is the case ... I agree with you, but many of the artists who were sold at auctions at very, very high prices are now nominal We do not hear from you because I think it is the same story, that is, it was the story of trend and fashion ... We have to see if the people who used to sell their works for two hundred and six hundred thousand dollars in two thousand and eight, where do they stand now? , Now, when their work comes to ten thousand dollars in auctions and no one buys it, this indicator ... or himself ... we are doing something now because we have a name ... or Farhad Moshiri himself, well, once upon a time, his work was worth one million dollars. on sale...

عیسی: فقط در حراجی ها

متین فر: بله! در حراج ها یک میلیون دلار...ولی در... همون کارها اگر در حراج ها الان بیاد شاید صد هزار دلار، صد و پنچاه هزار دلار...آیا این نشونگر اینه که فرهاد مشیری آرتیست خوبی نیست؟ نه! A million dollars in auctions ... But in the same ... if things go up in auctions maybe a hundred thousand dollars, a hundred and fifteen thousand dollars ... Does this indicate that Farhad Moshiri is not a good artist? Not! آیا این نشونگر اینه که بازار...یعنی ما متأسفانه وقتی ماجرای بازار وقتی مسئله...ما مشکل  اصلی مون به نظر من اینه که ما وقتی که...الان من بعضی وقت ها [CV] هایی از هنرمندها یا وبسایت هنرمندهایی رو توی ایران یا توی خارج از ایران می بینم که توی رزومه ش نوشته حراج کریستیز. Does this indicate that the market ... means we are unfortunately in the market place when the problem ... our main problem seems to me that when we ... In Iran or outside of Iran, I see in his resume a Christie's auction. یعنی انقدر ناآگاهه این ماجرا که... So unaware that ...

عیسی: درسته

متین فر: به عنوان نمایشگاه یا به عنوان Matinfar: As an exhibition or as

مجری: حراج رو به عنوان...

متین فر: حراج رو به عنوان یه فعالیت فرهنگی نشون می ده توی رزومه ش Matinfar: It shows auction as a cultural activity on his resume

مجری: بعد این بحث نقش بازار در هنر فقط منحصر به هنرمندان ایرانی که نیست؟ Moderator: Then this discussion of the role of the market in art is not limited to Iranian artists.

متین فر: نه، همه جا Matinfar: No, everywhere

مجری: همکاران من طی ثانیه های آینده فیلمی نمایش می دن که خیلی معروفه دیگه. Moderator: My colleagues will be showing a movie in the next few seconds, which is very popular. فیلم ریز شدن، رشته رشته شدن کار بنکسی هنرمند انگلیسیه و خود بنکسی این کار رو کرد وقتی که این فیلم داره نمایش داده می شه من توضیح بیشتری در موردش می دم ولی آنچه که این فیلم به ما نشان داد و حدود یک سال پیش این اتفاق افتاد نشان می ده که اعتراض به نقش بازار در هنر یه اعتراض جهانیه. Shredding, Shredding The work of British artist Banksy and Banksy himself When this film is being shown I will explain more but what this film showed us about a year ago. The fall shows that protesting the role of the market in the art of a global protest.

[صدای فیلم]

متین فر: ببینید، همین کار بنکسی قبل از اینکه چکش زده بشه یک میلیون پوند فکر می کنم فروش رفت در همین شهر لندن. Matinfar: Look, this same Banksy did a million pounds before I was hammered. ولی همون لحظه ای که حراج تموم شد این کار به صورت حالا اتوماتیک یا هزار تا داستان پشتش هست که ریز ریز شد توسط خود هنرمند...ولی خریدار اعلام کرد بعد از...بعد از حراج که من حتماً می خوام این کار رو نگه دارم و حتی اعلام کرد که چندین [offer] و پیشنهاد داشته که با قیمتی خیلی بالاتر... But the moment the auction ended it was now automatic or a thousand stories behind it being chopped down by the artist himself ... but the buyer announced after ... after the auction that I was going to do it Hold on and even announce that they have several offers and offers that are much higher ...

مجری: شما می خواید بگید که خود نفس همین رشته رشته کردنش تبدیل شد به بخشی از بازار این اثر... Moderator: You want to say that the very nature of the field itself became part of the market for this work ...

متین فر: بله، شما...مسئله اینه که وقتی که الان در دنیایی زندگی می کنیم که پول همه چیز رو تسخیر کرده...از دهۀ پنجاه و شصت مثلاً حالا شاید چیز نباشه ولی هنرمندی که مدفوعش رو در قوطی کرد Matinfar: Yes, you ... The thing is, when we live in a world now that has taken over money ... from the fifties and sixties, for example, now may be nothing but the artist who put his stool in the can

مجری: مانزونی Moderator: Manzoni

متین فر: مانزونی، و باز هم اون ها رو فروخت به عنوان [artist shit] فروخت همه رو و الان در مجموعه های خیلی بزرگ نگهداری می شه Matinfar: Manzoni, and again they sold it as [artist shit] and they are all kept in huge collections now

مجری: یعنی حتی اون هم می شه بخشی از... Moderator: It means that even he can be a part of ...

متین فر: یعنی می خوام بگم سیستم سرمایه داری این قابلیت رو داره که اعتراض به خود سیستم سرمایه داری رو ازش استفاده کنه و بفروشه، بنابراین... Matinfar: I mean, the capitalist system has the ability to use and sell the protest against the capitalist system itself, so ...

عیسی: به نظر من نباید زیاد از بازار و از حراج صحبت کرد. Jesus: I do not think we should talk too much about the market and the auction. واقعاً هیچ ربطی به هنر نداره. It really has nothing to do with art. مثلاً خیلی از آرتیست ها وقتی زنده بودن چیزی نفروختن. For example, many artists sell nothing when they are alive. از ون گوک گرفته تا خیلی جوان های معاصر و مال چند سال پیش بیست سال پیش سی سال پیش. From Van Gogh to very young and contemporary young people twenty years ago twenty years ago thirty years ago. خیلی ها تا زنده بودن تا کارهای خوب می کردن مثلاً حالا یه دفعه منیر فرمانفرمایان از نود سالگی معروف شد برای بازارهای یا برای موزه های خارجی در صورتی که همیشه می تونست این کارها رو بکنه ولی توجهی که...تمرکز و توجهی که شد بعد از حالا مثلاً این پنج سال، ده سال اخیر مد زن های پیر... مثلاً اطلاعت نیا که نود سالش شد حالا یه دفعه مشهور شد. Many were alive until they did good things. For example, now that the ministers of nineteen years of age have been known for markets or for foreign museums if they could always do so, but the attention that was ... From now on, for example, these five years, the last ten years of old women fashion ... for example, Nina, who turned ninety, has now become famous. من این رو به پونصد تا هم نمی تونستم بفروشم سی سال پیش ولی حالا حتی به چهل هزار و چهارصد هزار تا همه می خوان بخرن. I couldn't sell it for five hundred thirty years ago, but now even forty-four thousand people want to buy it. خب ماجرا اینه که نبایست از بازار صحبت کرد. Well the point is that we shouldn't talk about the market. بایست از...واقعاً از تاریخ تولید هنر...چه چیزهایی باقی می مونه، اون مهمه به نظر من It must be from ... what really remains of the history of art production ... it matters to me.

متین فر: ولی من به نظرم یکی از معضلات در واقع یکی از بخش های بزرگی که ما می بینم این کل سیستم بازار هنر یا اصلاً عرصۀ هنرهای تجسمی در ایران خیلی اگر بخوایم برگردیم به قبل از انقلاب مثلاً از هزار و سیصد و سی در واقع یک شکل و فرمی گرفته و موقعی که پول توش اومده از سال دو هزار و پنج و شش بوده. Matinfar: But I think one of the problems is actually one of the big parts that we see this whole system of the art market or the field of visual arts in Iran in general, if we want to go back to before the revolution, for example, from 1300 in fact It has taken shape and form, and when the money came in, it was from the year two thousand five and six. اگه بخوایم...یعنی چند تا [timeline] تو این موقع وجود داره If I want to ... I mean, how many [timelines] are there at the moment?

مجری: از وقتی که پول توش اومده تأثیر این پول چی بوده در هنر تجسمی ایرانی؟ Moderator: Since the money came in, what has been the impact of this money on Iranian visual art?

متین فر: ببینید، تأثیر که حتماً یه تأثیرات خیلی مثبتی داشته و یه تأثیرات منفی داشته Matinfar: Look, the impact that must have had a very positive impact and a negative impact

مجری: حتی در ایران بعضیا می گن... حتی در ایران بعضیا می گن که از طریق بازار هنر تجسمی پولشویی می شه Moderator: Even in Iran, some say ... even some in Iran say that money can be laundered through the visual art market.

متین فر: پولشویی اصلاً مفهومی به نظر من نداره. Matinfar: Money laundering doesn't make any sense to me. ما کل...در هنر ایران حداقل...در هنر خارج از ایران وقتی که یک قطعاتی با صد میلیون و دویست میلیون دلار جابجا می شه قطعاً این اتفاق ها میوفته ولی کل [turn over] بازار هنرهای تجسمی در ایران می تونم بگم شاید به صد میلیارد تومان هم نرسه که صد میلیارد تومان الان یک ویلا تو لواسونه...می دونید یعنی... We are all ... in Iranian art at least ... in art outside of Iran, when a piece with one hundred million and two hundred million dollars is moved, these things definitely happen, but I can say the whole [turn over] market of visual arts in Iran. It may not even reach one hundred billion tomans, which is one hundred billion tomans now, a villa in Lavasoneh ... you know, it means ...

مجری: چرخش پول در هنر تجسمی فکر می کنم انقدر نیست که صحبتی از پولشویی... Moderator: Turning Money In Visual Art I don't think there is much talk of money laundering ...

متین فر: نه...اصلاً نیست... Matinfar: No ... not at all ...